سامیارسامیار، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 26 روز سن داره

تو واسه ما نفسی

دوستانیکه نظرات خصوصی دادند ..............

دوستان عزیز خیلی معذرت میخوام که اینقد دیر پاسختونو دادم ... من خیلی وقته که نتونستم وبلاگ  پسرمو اپ کنم و الان دیدم ای وایییییییییی چقد دیر شده برا پاسخ گویی به شما ......... هما جون ایشالا که دیر نشده باشه عزیزم ... لباس زنبوری  سامیارو دادم  خیاط دوخت . اگه خواستی و دیر نباشه ادرس وبلاگ پسر کوچولوتو بده برات شمارشو بزارم عزیزم ........ و لباس هندونه ای را از عبدالرزاق خریدم . جاهایی که لباس اشور داشته باشن دارن چون لباسه اشور بود ......راستی از کجا فهمیدی من اصفهانم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ و سولماز عزیز من عکسمو گذاشتم که عزیزم............  اگه دوست شما شبیه منه که چه جالبببببببببببب .......... به هر حال نه عز...
29 آبان 1392

لغت نامه ی سامیار....

اووسوس...........خوروس داس.................خدافظ داش.................چراغ اییا...................بیا الی کوپد............هلی کوپتر اب پبش............خواب پیش (خوابیدن) کام بون.............کامیون ماش................ماشین ماش پوس........ماشین پولیس الاس ...............قبلا به البالو میگفت الان میگه االو دیش.................چشم با......................پا بیدی.................بینی انوش................انگشت aa..................... اقا (به بابای مامانی میگه) عدیز .................عزیز (مامان مامانی) ماجون..............مامان جون(مامان بابا) باجون.............بابا جون(بابای بابا) عمه ایوا...........عمه ویدا ایوا...
20 آبان 1392
1